قوت جان گر نیست جان درگیر زمان محفوظ باد
سفره ی ما گر پر از خالی بُوَد یادمانِ بوی نان محفوظ باد
خنده بر لب ها اگر خشکیده است اشک و آه بی امان محفوظ باد
چرخ گردون گر به کام ما نگشت کجروی های زمان محفوظ باد
بره ی بریان اگر مقدور نیست آش کشک خاله جان محفوظ باد
یا اگر مردیم زیر بار فقر، جان آقا زادگان محفوظ باد
ما دگر با فقر عادت کرده ایم غر و لند کودکان محفوظ باد
پشتم از بار گرانی گشته خم حمل این بار گران محفوظ باد
در این دستگاه قضائی بی نقص ما فرصت غارتگران محفوظ باد